گاهی برای دلم مینویسم

چاله زندگی

دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۲۵ ق.ظ

زندگی به من آموخت خودم چاله ای بِکنم و در چاله خودم راحت زندگی کنم

و هر روز از چاله خودم سرم را به بیرون بیاورم و افتخار کنم که در چاله کَنده شده به دستان خودم هستم تا کسی به فکر چاله کندن برای من نباشد و مردم شهر خیالشان راحت شود که من برای همیشه درون چاله ام.

زیر چاله ام قصری بنا خواهم کرد و زندگی شاهانه ای خواهم داشت تا از چشمان بخیل مردم این شهر در امان باشم.

وقتی از چاله خود بیرون می آیم لباس کنیزانم را به تن می کنم تا خیالشان راحت باشد که خوشبخت نیستم وگرنه با نگاه سنگینشان تنم را زخمی می کنند.

عشقم را در پستوی دلم نگاه می دارم تا کسی از اشتیاق درونیم باخبر نشود وگرنه انگ ِ بی حیایی به پیشانیم می خورد

در کنار ترین گوشه قصر زیر چاله ام با خدایم نیایش می کنم تا حتی کنیزانم مرا محکوم به ریا کاری نکنند

آزادی کجای این دنیاست؟؟

وقتی نمی توانم موهایم را در مسیر بادها نوازش دهم

وقتی نمی توانم تنم را با گرمای خورشید آشنا کنم

پس زندگی در زیر چاله شیرین تر است ، چون نه بادی می وزد و نه خورشیدی می تابد

چیزی را در قصر زیر چاله ام از دست نداده ام.

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی